چهار شنبه 91/3/17
ما دوشنبه رفتیم خونه پدر شوهرم تا کادوی روز پدر رو بدیم من برای باباجون یه بلوز سفید خریدم تا امشب برای خواستگاری عباس جون بپوشه.و یه جعبه شیرینی تر .جاتون خالی شام اونجا افتادیم و مامان جون چلو گوشت گذاشته بود خیلی هم خوشمزه بود شامو که خوردیم من از مینا جون خواستم موهامو رنگ بزاره اونم قبول کرد حدودای ساعت١ کارم تموم شد و اومدیم سمت خونه دخملمم خیلی خوابش میومد و کلی گریه میکرد حسن جونی هم بردش یه اب میوه خرید تا رضایت داد اومد خونه بعدشم با یه بدبختی خوابوندمش منم یه کم گرد گیری کردم و خوابیدم دیروزم کادوی بابامو بردیم البته پول دادم و مامانم هم شام مرغ گذاشته بود راستی حسین (داداش بزرگم)و فریبا جون(زن داداشم...