سه شنبه 91/3/2
ُة
سلام خوبید منو دخترم امروز که از خواب بیدار شدیم تصمیم گرفتیم با کمک هم خونه رو تمیز کنیم دختر گلم خیلی به من کمک کرد که ازش ممنونم
من برا نهار تصمیم گرفتم عدسی بزارم که برا دخترم مقوی و کلی اهن داره بماند که خیلی هم دوست داره
راستی تو این بین مامان شایسته هم اومد خونمونو برامون ماست و تخم مرغ محلی اوردو من اب طالبی اوردم خوردیم ولی خوب زود رقت چون باید نهار اماده میکرد
تو این حین منم از مارالم عکس انداختم که میبینید
راستی یادم رفت یه چیز جالب براتون بگم حسن جون چند روز پیش چند تا طالبی خریده بود. اون موقع من تو اطاق مارال کار داشتم به حسن جون گفتم بزار زمین میام برمیدارم چشمتون روز بد نبینه اومدم دیدم مارال نشته روی یه طالبَی و اونو پرس کرده رو فرش.................
باورتون نمیشه گریه کردم
بعد میدونید مارال بهم چی میگه
میگه مامان دوبه
اینم از این ماجرای مارال گلی ...........................................
دوستون دارم خیلی زیاد
بای بای بای