مارال در شهر بازی91.10.8
سلام فندق مامان........................... روز جمعه ما اینجوری شروع شد که صبح خونه بودیم و برای بعد از ظهر قرار بود بریم شهر بازی .چونبابا جون حسن از چند روز قبل قول داده بود تا ببرتت .خیلی بهت خوش گذشت.البته یه کمی خوابت میومد ولی حسابی لذتشو بردی و هر وسیله رو 2 با 2با سوار شدی و از قطلر اینقدر خوشت امده بود که فکر میکردی خودت راندگی میکنی و تا مدت دست تو فرمون ماشین و خودتم تکون تکون میخوردی.امیدوازم همیشه همین جوری شاد و خوشحال باشی .من و بابا جونت تمام تلاشمون رو میکنیم که شما راحت باشی. حالا میریم سراغ عکسا...............................هورا مارال جونی اخی اینجا از استخر توپ خوشت نیومد البته خی...