مارال و حرف های شیرینش91.8.10
سلام سلام
سلام به دختر ناز
امیدورام همیشه خوب باشی .به خدا که یه دونه ای دوردونه ای .
یه کاری میکنی که من و بابا جون حسن و تمام اطرافیان از حرفات واین همه درکت شاخ در میاریم
میخوای یکیشو برات تعریف کنم .....خوب حالا گوش بده
چند روز پیش منو شما رفته بودیم خونه مامان شایسته .که من شما رو گذاشتم پیش مامان و رفتم بیرون وقتی اومدم مامان شایسته چی تعریف کنه خوبه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میگفت اولا عروسکت بر داشته بودی و یه حوله پیچیده بودی بهش و همش میگفتی سردشه گریه میکنه .الهی فداش بشم من ...................واز ماان شایسته میخواستی تا پیش پیشش کنه .اینقدر کارت جالب بوده براش .تازه بگم الان این شده کار همیشگی شما تو خونه مامانینا.
دومیشم اینه که مامانی میگه من که نبودم اینقدر شما مامانی رو اذیت کردی که عصبانی شده بوده و میگه اه دوباره این معصوم شما رو تنها گذاشته رفته .تو هم نه گذاشتی نه برداشتی سریع گفتی
تند نرو مامانی مامان معصوم من خیلی نازه برا من جی جی میخره قوقو میخره
به خدا مامان میگفت داشتم شاخ در میوردم اینو گفتی .به خدا خیلی باهوشی باهوش تر از اون چیزی که من فکر میکنم
خیلی دوست دارم بازم میارم با شیرین زبونیات