مامان جونت سرما خورده91.8.26
سلام عسل مامانی
بله از عنوان معلوم بود من از دیروز سرما خودم خیلی هم شدید آبریزش بینی و اشک چشمو و سوزش در گلو .........دیگه چی موند میدونم
از دیروز همین جوری خوابیدم .دیروز بهتر بودم و چون حالم خوب بود شب با عمه اینا رفتیم شهروند و کلی خرید کردیم ولی همون شب که خوابیدم اصلا حالم خوب نبود و با زور صبح بیدار شدم ولی همش میخواستم بخوابم .
شما هم مثل دخترای ناز و فهمیده منو اذییت نمیکردی و هر از چند گاه میگفتی مامان معصوم سرما خوردی چرا غذا نخوردی و هی بوسم میکردی.
الهی قربونت برم
منم کلی سعی کردم شما رو از خودم دور نگه دارم که خدای نکرده شما هم سرما نخوری الهی فدای اون شئورت میبینی من حال ندارم خودت بازی میکنی و بعد کنار من شما هم میخوابی
امروز دیگه دیدم اصلا اوضام خوب نیست عصر رفتم دکتر که شما هم منو همراهی کردی و هی میگفتی مامان از آمپول میترسی نترسیاااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خلاصه برگتنی گیه کردی و گفتی میرم پیش ععمه نم شما گذاشتم اونجا و با با با جون اومدم خونه که حسن جون هم منو که گذاشت رفت هیئت منم یه کم خوابیدم و بعد زنگ زدم عمو رضا شما اورد
........اخه دلم برات یه ذره میشه وقتی نیستی
دوستتتتتتتتتتتتتتتتت دارممممممممممم
خیلی زیاددددددددددددددددددددددددددددد