یکشنبه 91/2/31
امروز برای من روزی بود که خدای کریم و مهربون بازم به من فرصت زندگی کردن در کناره عزیزان رو داد
من امروز بعد از تمام کاره شخصی خودم و شکر پارم .مارال گوگولی رو اماده کردم تا بریم خونه مامان شایسته . اینم عکسش که تو پله نشته منتظر من.................................
الهی دورت بگردم زندگی من...........................................
مارال منتظر....................................
مارال عصبانی......................
دیدید چه قدر عصبانی خوب من رفتم چون میخوام برم خرید ومارال جونمو ببرم پارک
عصرتون بخیر بای بای بای
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی