تجربه اول دخملمممممممممم در بعضی کارا..
اولین بار که دست زدن رو یاد گرفت 89/11/3
اولین بار که سوپ خوردش اصلا هم بدش نیومد 89/11/7
اولین بار که حریره بادام خورد 89/11/8
اولین بار که سیب رنده شده وسرلاک خورد و اولین دندونشم جوونه زد و حتی تف کردن رو یاد گرفته بود و چه کیفی میکرد 89/12/3
دومین دندونم 89/12/22 در اوردش
اولین سرما خوردگیشم (تفلی بچم)89/12/21 بود که بردم دکتر .وزنش اون موقع9800 بود
تازه گوش دختر ناز نازیمو تو تاریخ 90/1/18 با مامان شایسته صبح ساعت 11 توی کلینیک بهپویان سوراخ کردیم و برای اولین بار گوشواره که دایی حسین براش خریده بود و انداختیم
اولین بار که بابایی گفت تو تاریخ90/2/25
اولین باری که تو عکاسی عکس انداخت اونم برای بیمه می خواستن تازه اونم 4*3 تو تاریخ89/11/4
اولین باری که آتلیه بردمش این نانازو تو تاریخ
90/2/16
اولین بار که چهار دست و پا رفت 89/12/
اولین باری که نشست(نمی دونید چه قدررررررررررررررررررررررر نازه)
89/10/28
اولین بارم که تونست وایسه و از جای بگیره
90/1/15
اولین باری که تونست حرف بزنه و بگه( دردر )(قاقا)(مامان)(دایی)
90/2/23
اولین مسافرتی که بردیمش ( شاه عبدالعظیم و قم و جمکران و مشهد 89/7/26 یعنی 2 ماه و 16 روزش بود .. همدان و شمال ( که 14 و 15 خرداد بود ) و جلفا هم که عید سال 90 رفتیم ..