بله برون عمو عباس
سلام خوبید دوستای خوبم
اینقدر خسته اما پاهام داره میترکه . امروز بله برون عمو عباس بود خیلی بهمون خوش گذشت البته به مارال خوشگلم هم خیلی خوش گذشت .جیگرم که همش با انی (امین. بچه جاری رویا جون) بازی میکرد منم که خودتون میدونید
باورتون نمیشه موزیک در حد بنزززز بود تازه آهنگ مورد علاقه مارالم یعنی ناری ناری هم اونجا بود مارال قشنگم هم یه قرای میداد ومیرفت
همه خواهر شوهرام هم خوشگل شده بود البته منم همین طور
راستی اعظم جونم (جاریمو میگم )خوشگل شده بود البته عباس جون خوشگلتر .......نخندیدا چون ما قوم دومادیم
همه چی خیلی ابرومندانه برگزار شد و همه خیلی بهشون خوش گذشت البته این نکته رو فراموش نکنید که به عباش جون و اعظم جون که خیلی خیلی خوش گذشت
و دائم بهم love میترکوندنو از همه جالبتر اینکه همش ما میگفتیم ما قوم دومادیم واونام میگفتن ما قوم عروسیم
مراسم خیلی عالی بود البته مینا جون یه سبد گل خیلی خوش گل هم برا این مجلس سفارش داده بود که بهدا عکسشو میزارم
خلاصه مجلس حدودای ساعت7 تموم شد و ماهم بعد از کلی عکس انداختن اومدیم البته قبلش با بچه ها(خواهر شوهرها) رفتیم جاتون خالی اسنک و ذرت خوردیم .بعدش رفتیم خونه البته عروس دوماد رفتن آتلیه.امیدوارم بهشون خوش بگذره.
اینم از امشب حالا دوشنبه هم قرار بریم محضر برا عقد خوندن........
به خدا خیلی خستم از درد پاهام نمیتونم بخوابم .........
مارال عزیزم که خوابیده طفلی بچم امروز کلی خسته شده
البته جون جونم .عزیز دلم. جیگر طلام. هم خوابیده (حسن جونمو میگم)
خوب دیگه باید برم با زورم که شده بخوابم .
دوستون دارم بای