مارال جون و علاقه زیادش به .............................
..............................................
سلام دوست جونیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
وسلام به دختر از گل بهترم.........که عاشقشم
دختر نازم امروز کلی خسته شدی میدونی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اخه از صبح که پاشدیم من به بابا جون حسن گفتم بریم فروشگاه شماهم پشت بند من
گیر دادی و بلاخره پیروز شدیم و بابا جونی ما رو برد.هورا
اخه شما عاشق فروشگاهی
از همون دقیقه ای که راه افتادیم به همه میگفتی داریم میریم (اورشگا)
الهی دورت بگردم انقدر خانوم شدی
وقتی چیزی رو میخوای میگم نه داریم میگی( بله .باشه )فوق العاده منطقی برخورد میکنی
الهی دورت بگردم به خدا عاشقتم
از بحث خارج نشیم بعد از کلی خرید اومدیم و طبق روال همیشه شما ذرت مکزیکی
سفارش دادی و بابا جونم با کمال میل مثل همیشه دستور شما رو سریع انجام دادو برات
خرید
بعد از اومدن از فروشگاه من شما رو گذاشتم خونه مامان شایسته چون اونجا عقد دعوت
بودیم عقد دختر همسایه بود که انداخته بودن خونه مامانی.
بعد منو بابا جون حسن امدیم خون من وسایلارو جابه جا کردم واومدن اونجا .بماند که شما
از اولین آهنگ رقصیدی تا اخرشالبته با امیر علی (پسر عموی من)
وبماند که همه قبون صدقت میرفتنو بوست میکردن
خلاصه از اونجا هم اومدیم خونه واماده شدیم رفتیم شام خونه خاله لیلا
دیگه شب داشتی از خواب بیهوش میشدی ک بلاخره تو راه برگشت خوابیدی و امروز
ماهم اینطور رقم خورده بود گلم
راستی چند تا عکس خوشگل برات میزارم تا ببینی عزیز دلم
انتظار برا ذرت مکزیکی
امیدورام همیشه خوش باش شادی
تو آرزوی منو بابا جونت عزیزم
خیلی عاشقتیم